یه دختر تو تراس روبرویی. آدمی کلهم به مویی بنده . چه بخواد بیفته اینوری چه بخواد س ر بخوره اونوری . خاموشی به هزار زبان در سخن است. انگشت اشاره میچسبانم به لبان. آنچه در نظر آید آن است که تو. و من آنم که سپ ر انداخته چون گذشته.

نمایش دور از دسترس اطفال نگه داشته شود. به گزارش لمون پرس lemonpress. در این نمایش زندگی زن و مردی به تصویر کشیده می شود که به خاطر داشتن اعتیاد به مواد مخدر شیشه و به دلیل توهمات ناشی از مصرف این مواد فرزند ۷ ساله خود را زنده زنده به آتش می کشند.

بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوند! به طعم گس زندگی ام کمی چاشنی تغییر و تفاوت اضافه کردم. این روز ها کمتر اشک می ریزم بیشتر لبخند می زنم. این روز ها کمتر حرف می زنم بیشتر سکوت می کنم. این روز ها کمتر عصبانی میشم بیشتر صبر میکنم. این روز ها کمتر نسکافه های تلخ می خورم بیشتر چای شیرین می نوشم. این روز ها کمتر شعر میگم بیشتر شعر می خونم. این روز ها قابل تحمل تر شدم برای همه.

طبق روال عادی رفتم تئاتر شهر برای دیدن نمایش اتللو. نمایش که توی سالن قشقایی بود. نمایشی که برنده بهترین کارگردانی و طراحی لباس از. به معنای واقعی بادی لنگویج.

بی عشق تو هر سراب دیدن دارد. کابوس درون خواب دیدن دارد. این جام بلور چشم تو پیشکشت. در چشم شکسته آب دیدن دارد! از دست خدا نامه به ابلیس نوشت! از مردم و یک چشم کمی خیس نوشت. او روی همان نامه یکدست سیاه. شب نامه و درد ساده را میفهمد. ان مرد که تو به رفتنش شک داری. عاشق شده است جاده را میفهمد. اینم به خاطر تو که.